TOOL

Fans  of  Iran

تاريخ هجري شمسي

 

.....................................

Ænima (1996)

[01] Stinkfist
[02] Eulogy
[03] H.
[04] Useful Idiot
[05] Forty Six & 2
[06] Message to Harry Manback
[07] Hooker with a Penis
[08] Intermission
[09] Jimmy
[10] Die Eier Von Satan
[11] Pushit
[12] Cesaro Summability
[13] Aenema
[14] (-)Ions
[15] Third Eye
 
.....................................

سایر آلبوم ها

 

 

     Home > Translate > Aenima

 

[01] - Stinkfist
-------------------

یه چیزی باید این بلاتکلیفی

انکار ناپذیر رو عوض کنه

رنجش بار اضافی ای نیست

که هرکسی مجبور باشه تحملش کنه

انگیزش بدون حرکت منو سست می کنه

و من این رو

طور دیگه ای نخواستم

کافی نیست

یازم می خوام

هیچی رضایت بخش نیست

نمی خوامش

کاملا لازمش دارم

برای احساس کردن،نفس کشیدن و اینکه بدونم زنده ام

تا انگشت توی مرز

نشونم بده که دوستم داری و ما متعلق به همدیگه ایم

آروم باش، بچرخ و دستم رو بگیر

می تونم کمکت کنم تا

لحظه های خسته کننده رو به لحظه های لذت بخش تبدیل کنی

کلمه رو بگو

و با خوشی راهمون رو شروع می کنیم

اختلاط و توازن

رنج و آرامش

تو اعماق وجودت می مونه

تا وقتی که منو طور دیگه ای نخوای

کافی نیست

یازم می خوام

هیچی رضایت بخش نیست

نمی خوامش

کاملا لازمش دارم

برای احساس کردن، نفس کشیدن و اینکه بدونم زنده ام

تاآرنج توی مرز

ممکنه یکم اذیت شی ولی برات عادی می شه

آروم باش، ولش کن و رد شو

حالتی که هیچی هیچ حسی

نسبت به هم ندارن

ناراحت کنندست

از تحلیل و تیز بینی چی گیرت میاد؟

چه معنی ای می تونه واسه من داشته باشه

در حالی که واقعا چیزی رو حس نمی کنم

تا وقتی که چیزی رو حس نکردم

راهم رو ادامه می دم

تا بازو توی مرز

نشونم بده که دوستم داری و ما متعلق به همدیگه ایم

تا کتف توی مرز

آروم باش، بچرخ و دستم رو بگیر

 


[02] - Eulogy
-----------------

او چیزهای زیادی برای گفتن داشت

چیزهای زیادی از هیچی برای گفتن داشت

دلمون واسش تنگ می شه

به امید دیدار

برای آرزوی شادی می کنیم

بهمون گفتی که چطوری از مرگ نمی ترسی

خیلی خوب، به امید دیدار

گریه نکن

و خیلی ناراحت نباش

که همه ی شهیدان معبود رو نمی بینن

اما حداقل تو سعی خودتو کردی
 

بالای جمعیت وایسادی

صدایی قوی و بلند داشت

دلمون براش تنگ می شه

چرت و پرت می گه و به همه چیز

به جز قلبش اشاره می کنه
 

دلمون براش تنگ می شه

راهی واسه اینکه یادم بیاد

که چی بهم گفته بودی

چون که خیلی برام مهم نیست

خیلی بلند

قطعا تونستی داد بزنی

رو هر مساله ی بی اهمیتی پا فشاری کردی

بالای جمعیت وایسادی

صدای قوی و بلندی داشتی

و من بظاهرش ایمان آوردم

چون که خیلی دوست داشتم که یه چیز

فرا زمینی رو بشناسم

کسی که بنظر میومد که احساس برابری داره

کسی که برای رهبری آماده بود

کسی که حاضر بود برام بمیره

حالا؟ حالا تو؟

برای من میمیری؟

دروغ [...] نگو

همیشه ادعا می کردی که حاضری برای من بمیری

پس چرا وقتی ستایشت رو شنیدی غافلگیر شدی

حرف های زیادی داشتی که بگی

حرف های زیادی از هیچی برای گفتن داشتی

بیا پایین، بیا پایین

جای [...] رو ول کن

ما جای [...] رو واسه به صلیب کشیدن فدایی احمق بعدی لازم داریم

برای رسیدن به جلیی بالاتر باید بمیری

تو باید قربانی شی

برای گناهات و دروغ هات

خداحافظ

 


[03] - H.
-----------

چیزی که باقی می مونه زندست

چیزی که می دزدند آینه

اما چیزی که آواز می خونه یه ماره

منتظره تا شاش منو به می تبدیل کنه

اونا هردوشون کاملا خالی از نفرتن

اما یه جور منو می کشن

مار پشت سر من هیس هیس می کنه

چه ضرری می تونه داشته باشه

قبل من خونم التماس می کنه

دوباره با قلب من صحبت کن

و دوباره من این برتری رو مثل یه طوفان حس می کنم

محتاتانه

صدایی زهرآلود وسوسم می کنه

خونم رو می مکه و خالی ام می کنه

دیوونه و گرسنه ولم می کنه

و مثل جاذبه ای لذت بخش تموم می شه

دارم از بین می رم

در حد مرگ بهت وابسته شدم

هر روز وقتی که دارم می میرم حست می کنم

که لمسم می کنی، عوضم می کنی

و محتاتانه منو می کشی

بدون پوشش

در اعماق طوفان

زیر این اشکها

دیوارها از بین رفتن

ومار غرق شده

وقتی به چشاش خیره می شم

ترسم از بین می ره

همه ی اون زمان هایی که

می تونستم گریه کنم

و باید گریه می کردم یادم میاد

و وقتی دیوار ها از بین می رن

وقتی به چشات خیره می شم

ترسم از بین می ره

و تمام وقتهایی که

مرده بودم

و می میرم یادم میاد

درسته

اهمیت نمی دم

دارم از بین می رم

در حد مرگ بهت وابسته شدم

هر روز وقتی که دارم می میرم حست می کنم

که لمسم می کنی، عوضم می کنی

و محتاتانه منو می کشی

 


[04] - Useful Idiot
-----------------------

There are no words.


[05] - Forty Six & 2
-------------------------

روحم پوستش رو می شکافه

من دوباره پوسته های زخم رو جدا می کنم

پایینم

بین ماهیچه های کهنم می گردم

برای پیدا کردن یه نشونه

روی شکمم وول می خورم

به هر چیزی که می شد روی آوردم

توی مستی و دلخوشی

و توهماتم غوطه ور شده بودم

برای چیزی که ردم کنه

یا کلمه ای که من رو به درون راهنمایی کنه

می خوام تغییر رو حس کنم

می خوام بدونم که توی روحم

چی قایم می کردم

روحم داره دگرگون می شه

پوستش رو می شکافه

و من دوباره پوسته زخم هارو جدا می کنم

روی شکمم وول می خورم

به هر چیزی که می شد روی آوردم

توی هرج و مرج و دلخوشی

و توهماتم غوطه ور می شدم

 

می خوام حس کنم که دگرگونی منو از پا در میاره

چرخش از بیرون به درون رو حس کنم

می خوام تغییر شکل و تحولی

رو که توی روحم تحمل می کردم حس کنم

روحم دگرگون می شه

حالا نوبت منه

به خاطرات ماهیچه ام گوش کن

فکر کن به چیزایی که بهشون وفادار بودم

چهل و شش و دو جلوی من هستن

 

من زنگی و

رشد،گرفتن و دادن و

حرکت،یاد گرفتن و عشق ورزیدن و

گریه کردن، کشتن و مردن و

دیوانگی و

دروغ، نفرت و ترس و

و هرچی که برای حرکت به درون لازم است رو برداشتم

من زندگی و

دروغ، کشتن و دادن و

مردن، یادگرفتن و عشق ورزیدن و

هرچی که برای قدم نهادن به درون لازم است رو برداشتم

ببین دگرگونی روحم رو که

تا بالا و سرتاسر وجودم امتداد پیدا می کنه

سلاح و زره قدیمی رو نرم تر کنم

به این امید که بتونم

با قدم زدن توی روحم راه رو روشن کنم

به دیگرسو وارد می شم

به درون روحم میام

چهل و شش و دو کاملا جلوی منه

 


[06] - Message to Harry Manback
--------------------------------------------

-

 


[07] - Hooker with a Penis
----------------------------------

-


[08] - Intermission
------------------------

There are no words.


[09] - Jimmy
----------------

استقامت توی وجودت

چطور بود که

یهو به یجا خیره می شی

و تو رو با نا امیدی و مرگ ول می کنه

 

یازده و اون (زن) برده شده

یازده وقتیه که ما خداحافظی کردیم

یازده هنوز وایساده

صبر می کنه تا بیام خونه

و او (مرد) رو آزاد کنم

با یه صدا منو حرکت می ده

با اشاره هاش می خواد چیزی رو بهم بفهمونه

نشونم بده که یازده از کجا شروع شد

 

خیلی طول کشید تا بفهمم که

نوری که راه خونه رو نشونم می داد تو دستای تو بود

زیر آسمون مرده ی اوهایو

یازده و ایساده و منتظره

از نورش دفاع می کنه

و متعجبه

من کدوم گری بودم

کسل، خواب آلود و سست

خیلی خوشحالم که پیدات کردم

کاملا هوشیارم و دارم می رم خونه

نورت رو نگه دار

یازده

من رو آروم آروم و قدم به قدم

و کم کم از بین ذهن پریشونم هدایت کن

به سمت سعادت حرکت می کنم

به زودی و در اولین فرصتی که رنج و درد اجازه بده، پس می تونیم

به هم بپیوندیم و با هم حرکت کنیم

نورت رو نگه دار

یازده من روآروم آروم و قدم به قدم

و کم کم از بین ذهن پرم هدایت کن

تا جایی که یک و یک یکن، یازده

خیلی روشن، کودک، روشن

من دارم بر می گردم خونه

 


[10] - Die Eier Von Satan
--------------------------------

-


[11] - Pushit
-----------------

خفه اش می کنم تا نابود شه

این بچه ای رو که اینجا جلوی منه رو خفه می کنم

مگه چیه بجز بازتابی از من

من کیم که بخوام قضاوت کنم یا تورو زمین بزنم؟

 

ولی تو

منو دنبال خودت می کشی و جلو می بری

بهم عشق می ورزی و اونو بهم تحمیل می کنی

تفنگتو به من بده

سرم رو از حد گناه دار بزن

بهتره که نزاری وارد شم

چون اگه وارد شم هر دومون ناپدید می شیم

ولی منو بزور دنبال خودت می کشی

جلومی بری و بهم تحمیل می کنی

دوباره از پشت بدرون شکاف سر می خورم

وقتی زنده ام که لمسم می کنی

وقتی زنده ام که منو پایین می کشی

اما همه ی اینهارو فقط برای

کمی ذهن و اندیشست که میدم

 

منو جایی ببر که نمی خوام

برای دیدن جاهایی که نمی خوام

هیچوقت نمی خوام دوباره اونجارو ببینم

امروز دوباره شکاف رو دیدم

وقتی که التماس می کردی که بمونم

تونستم خودم رو برگردونم

و تو رو همینطور

وقتی که می گم اگه بمونم ممکنه مثل آهی محو شم

هر نوع حرکت من رو محدود می کنی

باید یه جور دیگه متقاعدت کنم

توی عشق هیچ ترسی نیست

دوباره به پایین گودال خیره میشم

دوباره دستهام رو پشتمه

فقط می خوام زنده بمونم

ترسان از هر چیزی که ممکنه اتفاق بیفته

فقط یادت باشه که همیشه دوستت دارم

حتی وقتی که دارم گلوی [...] رو جر می دم

هیچ جور دیگه ای تموم نمیشه

 


[12] - Cesaro Summability
---------------------------------

There are no words.


[13] - Aenema
-------------------

یه سری می گن پایان نزدیکه

یه سری می گن بزودی آرماگدون رو می بینیم1

خیلی امیدوارم که می بینیم

مطمئنم که می شه از این برای سرگرمی استفاده کرد

این سیرک لعنتی سه حلقه ای نمایش دلقک بازی

اینجا تو این گودال نا امید کننده ی [...] که ال، ای می خونیمش

تنها راه جاره نابود کردن همه جیزه

تو هر وقت [...] و هر روز [...]

شنا یاد بگیر تو ساحل آریزونا می بینمت

 

نگران ژستت باش

نگران لاته ات باش2

نگران کلاه گیست باش

نگران دعوی ات باش

نگران پروزاک ات باش3

نگران راهنمات باش

تگران قراردات باش

نگران ماشینت باش

 

یه سری می گن که یه ستاره ی دنباله دار از آسمون سقوط می کنه

و بعدش بارش شهاب سنگ ها و زمین لرزه ها

و گسل ها بزرگ و بزرگتر می شن

و میلیون ها احمق مبهوت این حادثه

یه سری می گن پایان نزدیکه

یه سری می گن بزودی آرماگدون رو می بینیم

خیلی امیدوارم که می بینیم

چون مطمئنم که با این حماقت می شه تفریح کرد

این احمقی این نادانی

یه اختلال روانی حاد ناشی از گاز نئون سمی

یه پیشنهاد واسه سرگرم کردنتون دارم

شنا یاد بگیرین

مادر بزودی همه چی رو درست می کنه4

مادر می چرخه و همه چرو همونطوری میکنه که باید باشه

شنا یاد بگیبین

[...] تو [...] ال، ران هابارد

[...] تو تولید مثل شبیه سازی شدش

[...] تو [...] هفت تیر کش [...] که می خواد خدای جادوگری بشه

شنا یاد بگیرین

[...] تو هر چیز عقب مونده

[...] تو خالکوبی هات

[...] تو [...] همه ی شما معتاد ها و منگ ها

[...] تو کند ذهنیتون

 

شنا یاد بگیرین

 

[...] تو [...] اونایی که یواشکی و لبخند زنان عبادت می کنن

[...] تو این تقلید کارهای منگ بی اختیار

شنا یاد بگیرین

چون واسه اومدن بارون دعا می کنم

و واسه زمین لرزه ها

می خوام ببینم که همه چی متلاشی می شه

می خوام غرق شدن همه چی رو ببینم

مادر خواهش می کنم همه اش رو از بین ببر

می خوام ببینم که فرو می ریزه و غرف می شه

می خوام ببینم که از بین می ره

و ببینم که همه اش رو دور می ریزی

وقت اونه که دوباره پایین بیاریمش

من رو یه بدبین افسرده ی مایوس از زندگی نخونین

سعی کنین تا معنی پنهان نوشته رو درک کنین

دوست من نمی تونم درک کنم که چرا

نمی تونی به هیچ تغییری خوشامد بگی

می خوام ببینم که همه چی از بین می ره

پایین بمکش

نابودش کن

 

1- آرماگدون = نبرد نهایی بین خیر و شر

2- لاته = نوعی قهوه

3- پروزاک = داروی ضد افسردگی

4- مادر = زمین، طبیعت

 


[14] - (-)Ions
------------------

There are no words.

 


[15] - Third Eye
--------------------

دوباره رویای اون صورت رو می بینم
روشن و آبی و شمع گونه تابان
نیشخند زنان
من رو با سه چشم وحشی اش آروم می کنه
پشت درون حفره
می لغزه و دوباره بر می گرده
غشا و اشکهای خشک چشمم رو پاک می کنه
 

درون بیرون درون بیرون درون بیرون


حرف بچه ای تو ذهنم مونده که می گفت
زندگی رویای بیش نیست
من سالهای زیادی رو دنبال این گشتم
که بفهمم تموم مدت این رو می دونستم
دیدنت چقدر خوب بود
خیلی دلم برات تنگ شده بود
خیلی خوشحالم که انتظار تموم شد
بیرون اومدم تا بازی کردنت رو ببینم
پس چرا فرار می کنی
سایه ای اطرافم رو می پوشونه
این کلاغ مقدس که بالای سر منه
و به سیاهی نقاط تاریک مغز
و به غم انگیزی دومین خورشید حدید ما
دستو رو توسایش فرو می برم
تا تکه های شنی رو که می خواستم جمع کنم
بیرون بیارم
برای اینکه ببینم ممکن بود کی باشم
من اصل و ریشه رو تشخیص نمی دم
اما چشم ها خیلی آشناست
مثل نقاط درخشان بیابان
آهنگ آشنایی می خونن
سعی می کند چشم سوم مرا باز کند
خیلی خوشحالم که دوباره می بینمت
فکر کردم قایم شدی
و تو فکر کردی که فرار کردم
پیروی از تحجر گرایی
چشمم رو باز کردم و ما با هم اونجا بودیم
خیلی خوشحالم که دوباری می بینمت
فکر کردم که قایم شدی و
فکر کردی که فرار کردم
پیروی از نشانه و دلیل
 

سعی می کند چشم سوم مرا باز کند

 

 

 

 

 

 

Home | TOOL | Band | Media | Lyric | Translate | Contact US

                                                          Copyright © 2007 toolband.persiangig.com. All rights reserved.